donya
ارسالها : | 5 |
عضویت: | 12 /4 /1395 |
|
زن و موبایل /شعر طنز
از آن روزی که اینترنت بنا شدزن خونه ز مرد خود جدا شد نهچای آماده و نه استکانی دریغ از پختن یک لقمه نانی سر صبحی که پی جو تا سحرگاهموبایلش روشنه هر گاه و بی گاه گهیاینترنت و واتس آپ و گه چت پیامک میزنه این خط به اون خط خیالش نی بچه ش داره میمیرهخوراکش خورده یا اینکه نخورده خیالشنی که مردش خسته و زار میاد خونه شبانگاهان سر کار سرش توی موبایلش هی میخنده پیامک میزنه خالی میبنده بجایهمدمی با مرد خونه موبایلا روز و شب همدمشونه الهی این موبایلا را تو بشکن دل بیچاره ی مردا رو نشکن قدیمامرد و زن همراه و همدل حالا همدم شده خط ایرانسل الهی کابل اینترنت جدا شه موبایلا از دست زن ها رها شه ازآن روزی که این تانگو بنا شد زن خونه ز مرد خود جدا شد شعر از حسود اقا
|
|
شنبه 12 تیر 1395 - 13:47 |
|