سلام مهمان گرامی؛
به انجمن لارکتون خوش آمدید برای مشاهده انجمن با امکانات کامل می بايست از طريق این لینک عضو شوید.


ابزار هدایت به بالای صفحه

مخصوص کاربران فعال . . .ثبت رایگان لینک کاربران در انجمن لارکتون و بک لینک رایگان

ثبت کانال تلگرام . . .افزایش ممبر کانال با ثبت کانال خود در سایت

جذب مدیر فعال . . .قوانین رو حتما مطالعه کنید
بازدید از تاپیک : 15
اطلاعات نویسنده محتوای پاسخ
ramin
آفلاین
ارسال‌ها : 31
عضویت: 26 /12 /1393
تشکرها : 1

شاهکار عجیب شهریار


دعا كنيد پرسپوليس دوباره به صف مدعيان برسد، در

آسيا سرش را بالا بگيرد و راهش را پيدا كند. براي اين پرسپوليس دعا كنيد‌؛

اين همه اتفاق كه براي باشگاه سرخ افتاد اصلا طبيعي نبود. دعا كنيد اين

باشگاه به آرامش برسد.

به گزارش افکارنیوز،

پرحاشیه‌ترین باشگاه فوتبال ایران در سال ۹۳ و اصلا شاید یک دهه اخیر،

پرسپولیس بود. بی‌تکلیف، بی‌نظم، بی‌قانون، بی‌منطق، بی‌ستاره، بی‌تدبیر،

بی‌جام و بدون مدیر. باشگاهی که اسیر بازی‌های مدیریتی غیرقابل باور شد و

رفت تا جایی که حسرت هوادارانش، کسب یک برد خانگی مقابل قعرنشینان جدول

بود. البته این تیم، سال ۹۳ را به خوبی آغاز کرد و در ماه‌های ابتدایی

توانست نایب‌قهرمان لیگ شود و صاحب سهمیه آسیا اما تنها اخبار خوب، همین

بود. پس از آن، پرسپولیس دیگر رنگ آرامش به خود ندید. بیایید بار دیگر قصه

تلخ پرسپولیس در سال ۹۳ را مرور کنیم.

اخراج دايي و رحيمي در يك روز

يك

فاجعه تمام‌عيار! علي دايي كه فصل را با پرسپوليس بسيار بد شروع كرده بود،

به شكل غيرمنتظره و فاجعه‌باري از اين تيم كنار گذاشته شد. هيأت‌مديره يك

نفره اين باشگاه، براي اخراج دايي زمان زيادي صرف نكرد و به فاصله دو روز

مانده به شروع هفته هشتم، اقدامات عملياتي را صورت داد. البته طبق قانون

بايد عليرضا رحيمي اقدام به اخراج دايي مي‌كرد اما چون از اين كار سر باز

زد، رحيمي را نيز كنار گذاشتند. به فاصله ۳ ساعت، دايي، رحيمي و ساير اركان

فني تيم اخراج شدند و شگفت‌انگيزترين اتفاق وقتي رخ داد كه حميد درخشان را

به جاي علي دايي روي نيمكت سرخپوشان نشاندند.

درخشان به عنوان

مهم‌ترين منتقد سرمربي وقت پرسپوليس، با اين ادعا كه همين تيم را مي‌تواند

قهرمان ليگ كند، وارد كارزار شد، آن هم در يك روز نحس براي فوتبال ايران.

روزي كه هيچ‌كس آن را از ياد نمي‌برد‌؛ ۱۹ شهريور ۱۳۹۳.

انتخاب هيأت‌مديره توسط يك كشتي‌گير

قبل

از اخراج علي دايي كه عجيب‌ترين اتفاق سال ۹۳ براي پرسپوليسي‌ها بود،

اميررضا خادم معاون پارلماني وزير ورزش، اقدام به انتخاب اعضاي هيأت‌مديره

اين باشگاه كرد. تا قبل از آن، علي پروين مديريت باشگاه را برعهده داشت اما

اعضاي جديد از راه رسيدند. هيأت مديره‌اي كه در نگاه اول، توانمند و

اقتصاددان به نظر مي‌رسيد اما هرچه گذشت، مشخص شد اختلاف بين اعضا تا چه حد

گسترده و وحشتناك است. استعفاي فوري حميد استيلي از هيأت‌مديره اولين ضربه

به پرسپوليس بود و بعد فاصله گرفتن محمد زادمهر، ديگر عضو فوتبالي. سپس

نماينده اسپانسر حاضر در هيأت‌مديره دعوا را با رئيس هيأت‌مديره يعني

حميدرضا سياسي به اوج رساند تا همكاري طرفين قطع شود و در نهايت اخراج

عليرضا رحيمي از سمت مديرعاملي باشگاه، اوضاع را پيچيده‌تر كرد. جلوتر كه

رفتيم، هيأت‌مديره به طور كامل پوست انداخت و اعضاي جديدي به آن اضافه شدند

ولي ديگر پرسپوليس، پرسپوليس نشد.

جدايي ستاره‌ها و نه گفتن به پرسپوليس

هنوز

فصل جديد شروع نشده بود كه علي دايي قول داد تيمي بزرگ‌تر و بهتر از ليگ

قبلي بسازد تا اين بار، تيمش قهرمان ليگ‌ برتر شود اما علي‌رغم وعده‌هايش،

بازيكنان ستاره از پرسپوليس رفتند. سيدجلال حسيني مهم‌ترين ركن خط دفاع

سرخپوشان راهي ليگ ستارگان قطر شد و پس از او، مهرداد پولادي به بهانه خدمت

سربازي ديگر به ايران برنگشت. حسين ماهيني هم مجبور شد از پرسپوليس به

پادگان برود. محمدرضا خلعتبري با پرداخت ۶۰۰ ميليون تومان پول نقد به

باشگاه، از جمع سرخ‌ها رفتني شد و البته اين‌ها تنها يك سوي ماجرا بود،

پرسپوليس حتي در جذب بازيكنان مؤثر هم كم گذاشت و علي دايي به جاي جذب

ستاره‌ها، به بازيكنان كم‌اثر و بي‌نام و نشان روي آورد. رضا نوروزي

مشهورترين خريد فصل نيز در همان اوايل بازي‌ها دچار يك مصدوميت شديد شد تا

همه مسائل به يكديگر گره بخورد. تيمي كه در سال ۹۳ ديديد، شاهكاري بود كه

علي دايي خلق كرد!

خانم‌ها، آقايان‌؛ پيام صادقيان

نام

پيام صادقيان گره خورده با هزاران حاشيه ريز و درشت. زندگي شخصي و حرفه‌اي

اين بازيكن به شدت تحت تأثير شايعات و حواشي قرار دارد. او در سال ۹۳ هر

كاري كه دلش خواست در فوتبال ايران انجام داد. كتك زدن داور و هافبك‌هاي

تيم مقابل فقط بخش كوچكي از رفتارهاي زشت پيام بود، كري‌خواني‌هاي بي‌دليل

براي استقلالي‌ها، مصاحبه‌هاي تند عليه اين و آن، مصدوميت‌هاي شديد كه ريشه

در مدل و سبك زندگي‌اش داشت، همخانه شدن با يك خواننده زيرزميني به نام

امير تتلو، كتك‌كاري در يك منطقه تفريحي تهران با آدم‌هاي ناشناس و...

صادقيان با اينكه يك استعداد فوتبالي است اما اصلاً قدر خودش را نمي‌داند.

او با پست‌هايي كه در شبكه اجتماعي اينستاگرام به اشتراك مي‌گذارد، به

دنبال محبوب جلوه دادن خود است در حالي كه هواداران پرسپوليس، پيامي را

دوست دارند كه براي‌شان گل بزند نه بازيكني كه مدام سرش در گوشي تلفن همراه

خود باشد. پيام به تنهايي يك معضل براي پرسپوليس بود، يك حاشيه

تمام‌نشدني.

سايه دلالان روي سر باشگاه بي‌مدير

حضور

حميد درخشان در پرسپوليس بي‌حاشيه نبود. او با اينكه توانست در دربي تهران

كاملاً موفق عمل كرده و از سد استقلال پرقدرت بگذرد اما در بحث فني، هرگز

سر قول خودش نبود تا «همين پرسپوليس» را به قهرماني در ليگ برساند. فاصله

اين تيم در شروع نيم‌فصل دوم رقابت‌ها با قعر جدول به ۵ امتياز رسيد و اين

يك فاجعه تمام‌عيار بود.

در كنار عدم وجود مديران قدرتمند بر سر كار و

يكه‌تازي‌هاي حميد درخشان روي نيمكت تيم، شايعه دلالي هم حسابي

پرسپوليسي‌ها را آزار داد. البته هرگز مشخص نشد اين شايعه واقعيت دارد يا

نه، چون درخشان اعلام كرد با دلال‌ها كار نمي‌كند ولي حضور بازيكناني

بي‌كيفيت مثل ژوزف تادئو، همه چيز را خراب كرد.

رضا خالقي‌فر، مهدي

جعفرپور، بابك حاتمي، مسعود همامي، گابريل فرناندو و علي عليپور، بازيكناني

بودند كه توسط درخشان به تيم اضافه شدند اما تقريباً هيچ‌كدام‌شان كارايي

لازم را نداشتند و اصلاً در حد و اندازه‌هاي اين تيم نبودند. شايد به اين

خاطر بود كه درخشان ناخواسته درگير شايعات شد.

خداحافظي با عقاب سياه

نيلسون

يكي از بهترين دروازه‌بان‌هايي بود كه بعد از احمدرضا عابدزاده براي

پرسپوليس به ميدان رفت. او صاحب ركورد كمترين گل خورده در طول يك فصل كامل

است كه در ۳۰ بازي تنها ۱۵ گل دريافت كرد و در ۱۸ مسابقه اصلاً گل نخورد.

با اين آمار فوق‌‌العاده اما نيلسون توسط حميد درخشان در ليست مازاد قرار

گرفت تا با اشك و ناله از جمع سرخپوشان جدا شود. دروازه‌بان برزيلي كه

مي‌خواست فوتبالش را با پيراهن پرسپوليس به اتمام برساند، از سوي هواداران

لقب «عقاب سياه» را گرفت و چنان محبوب شده بود كه سكونشين‌هاي پرسپوليس، در

اكثر دقايق بازي تنها نام نيلسون را صدا مي‌زدند ولي درخشان چشم‌هايش را

روي محبوبيت بي‌نظير نيلسون بست و او را از ليست خود كنار گذاشت تا به

حمايت از سوشا مكاني بپردازد. سوشا در نيم‌فصل اول ليگ امسال، يكي از

معضلات اساسي پرسپوليس بود كه نه تنها در مهار توپ مهاجمان حريف دچار

اشتباه مي‌شد، بلكه خودش نيز در باز شدن دروازه‌‌اش نقش داشت و سه بار، گل

به خودي زد! با اينكه سوشا و نيلسون كوچك‌ترين مشكلي با يكديگر نداشتند ولي

درخشان ترجيح داد نيلسون را اخراج كند و فصل را با مكاني ادامه دهد. شايد

اين تغيير، باعث شد سوشا نيز شرايط بهتري پيدا كند و كمتر گل بخورد.

نگذاشتند جادوگر برگردد

خداحافظي

علي كريمي از فوتبال، تلخي و ناكامي ديگري براي هواداران پرسپوليس بود. او

در روز ۲۹ تيرماه ۹۳ با انشاي يك نامه حزن‌انگيز، از بازي در فوتبال براي

هميشه خداحافظي كرد تا به سمت سرنوشتش برود. جادوگر فوتبال ايران آرزو داشت

با پيراهن پرسپوليس از فوتبال خداحافظي كند اما لجبازي‌هاي علي دايي اجازه

بازگشت به جادوگر را نداد تا او پس از گذراندن فصلي نه چندان خوب به همراه

تراكتورسازان تبريزي، به دوران فوتبالش خاتمه دهد. كريمي كه نامه‌‌اش را

با اين جمله «ميخي بر ديوار كوبيدم و كفش‌هايم را آويزان كردم» شروع كرده

بود، در بخشي از آن نوشت: «من علي كريمي هرچه دارم بعد از خدا از فوتبال و

محبت اين مردم است كه البته خود را شايسته اين همه محبت و لطف نمي‌دانم

چراكه در حقيقت قهرمانان واقعي اين مرز و بوم آناني هستند كه به خاطر آسايش

من و امثال من از آسايش و جان خود گذشتند تا آن آسايش و آرامش نصيب ما

شود. از همين‌رو با درود و سپاس به شهدا و جانبازان راه وطن و آزادي، اين

عزيزان را شايسته و لايق بالاترين ستايش‌ها مي‌دانم.»

بفرمایيد براي نوشيدن آب خنك

رسم

جالب مديران پرسپوليس در سال ۹۳، رفتن به زندان بود! تعجب نكنيد، هر كسي

مدير، سرپرست يا مديرعامل باشگاه شد، براي چند ساعت يا چند ماهي به زندان

رفت تا آب خنك نوش‌جان كند. عليرضا رحيمي مديرعامل اصفهاني تيم، نفر اولي

بود كه به خاطر شكايت وكيل كشتي‌گيران، با دستبند به بازداشتگاه رفت ولي

خيلي زود برگشت. بعد نوبت به بهروز منتقمي رسيد كه چند روزي گرفتار شود و

در نهايت حميدرضا سياسي به علت لغو يك‌طرفه قرارداد با اسپانسر و البته

مذاكرات بيجا با فردي ضدانقلاب براي انجام بازي تداركاتي پرسپوليس مقابل

رئال‌مادريد، راهي زندان شد. سياسي به طور كلي ضربات مهلكي به پرسپوليس اين

فصل وارد آورد و روح تيم و باشگاه را با تصميمات يك‌باره و بعضاً ناصحيح

از بين برد. او همچنان در زندان به سر مي‌برد و فعلاً منتظر گزارش دادستاني

براي تعيين تكليف است. البته اين مسئله مسبوق به سابقه بوده و مديران قبلي

پرسپوليس هم زنداني شده‌اند كه حتماً نام‌شان را مي‌دانيد! در روزهاي آخر

سال هم يك عضو ديگر هيأت‌مديره پرسپوليس بازداشت شد.

تاريخ بي‌رنگ

پرسپوليس،

پررنگ‌ترين پيراهن قرمز ليگ ‌برتر، تاريخ تيم‌ملي را بي‌رنگ كرد. اين تيم

بدون حتي يك نماينده در تيم‌ملي (رقابت‌هاي جام ملت‌هاي آسيا) توانست همه

ركوردهاي منفي را از آن خود كند.

تاريخ تيم‌ملي بي‌رنگ شد بدون داشتن حتي يك بازيكن از پرسپوليس در تركيب خود.

اين

هم ضربه ديگري بود بر پيكره پرسپوليس. هواداران هرگز فراموش نمي‌كنند با

همكاري خادم، دايي، سياسي، رحيمي، پيرواني و برخي ديگر از مسئولان ورزش

كشور، چه بلايي بر سر اين باشگاه بزرگ آمد.

باشگاهي كه همواره اسكلت

تيم‌ملي را تشكيل مي‌داد ولي حالا حتي يك بازيكن هم ندارد. آها! فقط يك

بازيكن بود‌؛ محمدرضا خانزاده كه فقط روي سكو نشست و بيشتر، توريست بود تا

بازيكن پرسپوليسي در ليست كروش.

همه دعا كنيد

دعا

كنيد كه در سال آينده، پرسپوليس از اين منجلاب حواشي و دردسر خارج شود. دعا

كنيد ديگر طلبكاران، پاشنه در باشگاه را درنياورند كه تكليف واگذاري

باشگاه به بخش خصوصي مشخص شود و يك سرمربي مقتدر به همراه مديري پولدار و

مدبر به باشگاه اضافه شود. دعا كنيد بازيكنان بزرگ‌تري به پرسپوليس بيايند و

درگيري‌هاي داخل باشگاه به صفر برسد.

سكوها پر شود و تماشاگران به

ورزشگاه برگردند. دعا كنيد بازيكنان خارجي مهمي به تيم بيايند، مديران

پرسپوليس ديگر به زندان نروند، بازيكنان پرحاشيه و «بي‌ادب» از اين تيم

بروند، شخصيت گذشته به كالبد تيم دميده شود.

دعا كنيد پرسپوليس

دوباره به صف مدعيان برسد، در آسيا سرش را بالا بگيرد و راهش را پيدا كند.

براي اين پرسپوليس دعا كنيد‌؛ اين همه اتفاق كه براي باشگاه سرخ افتاد

اصلاً طبيعي نبود. دعا كنيد اين باشگاه به آرامش برسد.

چهارشنبه 27 اسفند 1393 - 10:35
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.



انتخاب سریع یک انجمن