loading...
لارکتون پورتال جامع شامل اخبار،سرگرمی،روانشناسی،زناشویی،فال و طالع بینی،دکوراسیون
آخرین ارسال های انجمن
لارکتون بازدید : 146 1395/03/24 نظرات (0)

 

اس ام اس سرکاری ماه رمضان, جوک خنده دار ماه رمضان

جوکهای جدید و خنده دار ماه رمضان

 

ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﺎﻩ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺭﻭﺯﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺑﺮ
ﻃﺮﻑ ﮐﻨﯿﻢ !

.

.

ﺍﻭﻝ ﺳﻤﺖ ﺭﺍﺳﺖ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻦ . . . . . ﺑﻌﺪ ﻃﺮﻑ
ﭼپ . . . . .
ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﻧﺒﻮﺩ ﯾﻪ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏ ﺳﺮﺩ ﺳﺮ
ﺑﮑﺶ. ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺑﻌﺪ ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﺩﯾﺪ ﺑﺎ ﮐﻒ ﺩﺳﺖ ﺑﮑﻮﺑﯿﺪ
ﭘﯿﺸﻮﻧﯿﺘﻮﻥ ﺑﮕﯿﺪ:
ﺍﻫﻬﻬﻬﻬﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﺒﻮﺩ ﺭﻭﺯﻩ ﺍﻡ
ﺍﻭﻧﻢ ﻣﯿﮕﻪ : ﯾﺎﺩﺕ ﻧﺒﻮﺩ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ
ﺳﺎﺩﮔﯽ
ﻭ ﻣﻦ ﺍﻟﻠﻪ ﺗﻮﻓﯿﻖ

لارکتون بازدید : 68 1395/02/21 نظرات (0)

داستان ضرب المثل همه ی راه ها به رم ختم می شوند

 

عبارت بالا را باید از مثل های سائره در قاره اروپا دانست كه در رابطه با افراد قادر و توانا در كلیه شئون و مسایل مهم به كار می رود و در این گونه موارد مختلف امتحان حل مشكلات داده باشد اصطلاحاً گفته می شود: به خود زحمت ندهید و مغز و فكرتان را خسته نكنید همه راهها به رم ختم می شوند. یعنی: فلانی را ببینید تا مشكلات شما را فیصله دهد.

لارکتون بازدید : 194 1394/11/03 نظرات (0)

داستان خانه ای با پنجره های طلایی

 

 پسر کوچکی در مزرعه ای دور دست زندگی می کرد هر روز صبح قبل از طلوع خورشید از خواب برمی خواست وتا شب به کارهای سخت روزانه مشغول بود

هم زمان با طلوع خورشید از نردها بالا می رفت تا کمی استراحت کند در دور دست ها خانه ای با پنجرهایی طلایی همواره نظرش را جلب می کرد و با خود فکر می کرد چقدر زندگی در آن خانه با آن وسایل شیک و مدرنی که باید داشته باشد لذت بخش و عالی خواهد بود . با خود می گفت : " اگر آنها قادرند پنجره های خود را از طلا بسازند پس سایر اسباب خانه حتما بسیار عالی خواهد بود . بالاخره یک روز به آنجا می روم و از نزدیک آن را می بینم ".....

لارکتون بازدید : 63 1394/11/03 نظرات (0)

حکایت زیبای حضرت یوسف و دوست دوران کودکی اش

 

یکی از دوستان دوران کودکی یوسف به دیدن او آمد. نخست از خاطرات گذشته گفت و حسد برادران را نسبت بدو برشمرد. یوسف روبه دوستش کرد و گفت :


عار نــَبوَد شیر را از سلسله                  نیست ما را قضای حق گله
شیر را بر گردن ار زنجیر بود                   بر همه زنجیر سازان میر بود

 

لارکتون بازدید : 67 1394/11/03 نظرات (0)

حکایت آموزنده تله موش

 

موشی از شکاف دیوار کشاورز و همسرش را دید که بسته‌ای را باز می‌کردند. فهمید که محتوی جعبه چیزی نیست مگر تله موش، ترس وجودش را فرا گرفت. به سمت حیاط مزرعه که می‌رفت، جار زد: تله موش تو خانه است. تا به همه اخطار بدهد.

مرغک قدقد کرد و پنجه‌ای به زمین کشید. سرش را بلند کرد و گفت: بیچاره، این تویی که باید نگران باشی، این قضیه هیچ ربطی به من ندارد، من که توی تله نمی‌افتم. موش رو به خوک کرد و گفت: تله موش تو خانه است. خوک از سر همدردی گفت: واقعاً متأسفم . اما کاری به جز دعا از دست من بر نمی‌آید. مطمئن باشید که در دعاهام شما را فراموش نخواهم کرد.

لارکتون بازدید : 93 1394/10/09 نظرات (0)

درویش و کریم خان زند

 

درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .


کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟

افزایش ممبر کانال
برای افزایش ممبر کانال و گروه های خود تنها با ثبت در سایت زیر افزایش ممبر دهید
حتی میتوانید برای تبادل با ما در ارتباط باشید تا محیطی رو برای تبادل شما کاربران آماده کنیم


ثبت کانال تلگرام

پس از اینکه کانال خود رو ثبت کردین و کانال شما در سایت تایید گردید در تلگرام پس از عضویت در کانال لارکتون @LaekTooN به مدیر کانال @Mehrdadam70 پیام دهید و تبلیغ خود را ارسال کنید

http://www.telegram.larktoon.ir

تعداد صفحات : 8

اطلاعات کاربری
نظرسنجی
در چه زمینه فعالیت داشته باشیم؟
آمار سایت
  • کل مطالب : 1633
  • کل نظرات : 91
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 126
  • آی پی امروز : 43
  • آی پی دیروز : 58
  • بازدید امروز : 110
  • باردید دیروز : 73
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 504
  • بازدید ماه : 1,523
  • بازدید سال : 14,432
  • بازدید کلی : 1,262,734
  • روزنامه ها