جوانی محضر امام حسین (ع) رسید و گفت: «من مردی گناهکارم و نمیتوانم خودم را در انجام گناهان باز دارم، مرا نصیحتی فرما.»
امام حسین (ع) فرمودند: «پنج کار را انجام بده و آنگاه هر چه میخواهی گناه کن.
اول: روزی خدا را مخور و هر چه میخواهی گناه کن.
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
1 | 55 | fatemehfth77 |
![]() |
0 | 31 | iranembberlin |
![]() |
0 | 33 | hamidhosseini |
![]() |
0 | 32 | start11 |
![]() |
0 | 34 | start11 |
![]() |
0 | 37 | iranembberlin |
![]() |
0 | 33 | 123sazeh |
![]() |
0 | 37 | newrepair |
![]() |
0 | 34 | start11 |
![]() |
0 | 35 | iranembberlin |
![]() |
0 | 33 | iranembberlin |
![]() |
0 | 36 | gandomcardvd |
![]() |
0 | 41 | iranembberlin |
![]() |
0 | 30 | start11 |
جوانی محضر امام حسین (ع) رسید و گفت: «من مردی گناهکارم و نمیتوانم خودم را در انجام گناهان باز دارم، مرا نصیحتی فرما.»
امام حسین (ع) فرمودند: «پنج کار را انجام بده و آنگاه هر چه میخواهی گناه کن.
اول: روزی خدا را مخور و هر چه میخواهی گناه کن.
پادشاهى با نوكرش در كشتى نشست تا سفر كند، از آنجا كه آن نوكر نخستین بار بود كه دریا را مى دید و تا آن وقت رنجهاى دریانوردى را ندیده بود، از ترس به گریه و زارى و لرزه افتاد و بى تابى كرد، هرچه او را دلدارى دادند آرام نگرفت ، ناآرامى او باعث شد كه آسایش شاه را بر هم زد، اطرافیان شاه در فكر چاره جویى بودند، تا اینكه حكیمى به شاه گفت : ((اگر فرمان دهى من او را به طریقى آرام و خاموش مى كنم .))